English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5592 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
I'd like a cup of coffee, please. لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Two coffees please . U لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید )
demitasse U فنجان قهوه خوری
I'd like some coffee. من یه مقدار قهوه میخواهم.
I could do with a cup of coffee. U از یک فنجان قهوه بدم نمی آید
A cup of tea with lemon, please. لطفا یک فنجان چای با لیمو ترش.
I'd like breakfast, please. لطفا صبحانه میخواهم.
I'd like a dessert, please. لطفا دسر میخواهم.
I want one of these please. لطفا من یکی از اینها را میخواهم.
I'd like a haircut, please. لطفا میخواهم موهایم را اصلاح کنم.
cupfuls U فنجان
acetabulum U فنجان
a cup U یک فنجان
cupule U فنجان
cotyla U فنجان
drinking glass U فنجان
calices U فنجان
cupful U فنجان
teacups U فنجان چای
teacup U فنجان چای
calix U پیاله فنجان
mazard U پیاله فنجان
pannikin U فنجان فلزی
cuppa U یک فنجان چای
cup U فنجان پیاله
thimblerigger U فنجان باز
cups U فنجان گذاشتن
cup of tea U فنجان چای
cups U فنجان پیاله
cupped U فنجان گذاشتن
cupped U فنجان پیاله
Absolutely disproportionate [totally] فیل و فنجان
cup U فنجان گذاشتن
teacupful U بقدر یک فنجان چای
cup U بشکل فنجان در اوردن
tea cup U فنجان چای خوری
cups U بشکل فنجان دراوردن
What about a cup of tea? U با یک فنجان چای چطوری ؟
cupped U بشکل فنجان در اوردن
cup U بشکل فنجان دراوردن
cupped U بشکل فنجان دراوردن
cups U بشکل فنجان در اوردن
it a day U روزی یک فنجان چای خوری
Shall I pour you a cup of tea? U برایتان یک فنجان چای بریزم ؟
tea cloth U دستمال برای خشکاندن فنجان ها
teabowl U فنجان چای خوری بی دسته
as different as chalk and cheese <idiom> U مثل فیل و فنجان [متفاوت]
I'd like ... من ... را میخواهم.
I'd like ... من ... میخواهم.
I'd like a ... من یک ... میخواهم.
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
i am in a hurry for it U زود میخواهم
iam inclined to think U میخواهم بگویم
I'd like some orange juice. من آب پرتقال میخواهم.
I'd like some ... من کمی ... میخواهم.
I'd like some hair gel. من کمی ژل مو میخواهم.
I'd like a dye. من رنگ مو میخواهم.
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
I need them tonight. من آنها را امشب میخواهم.
I'd like a shave. میخواهم ریشم را بزنم.
i wish to stay here U میخواهم اینجا بمانم
i beg leave to say U اجازه میخواهم بگویم
i express my regret for it U پوزش میخواهم که چنین شد
I'd like a face-pack. من ماسک صورت میخواهم.
i want you to go U میخواهم شما بروید
I need them today. من آنها را امروز میخواهم.
I will be staying a few days U من میخواهم یک هفته بمانم.
I will be staying a month U من میخواهم یک ماه بمانم.
an inceptive U یعنی میخواهم لرزکنم
I'd like to try ... من میخواهم ... را امتحان کنم.
I want full insurance. من با بیمه کامل میخواهم.
I'd like to pay. میخواهم پرداخت کنم.
I'd like a sinlge room. من یک اتاق یک نفره میخواهم.
I'd like a double room U من یک اتاق دو نفره میخواهم.
I'd like some soup. من مقداری سوپ میخواهم.
I need them urgently. من آنها را فوری میخواهم.
Fine, I will take it. خوب من اتاق را میخواهم.
I'd like a room with bath. من یک اتاق با حمام میخواهم.
I'd like a room with twin beds. من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
I'd like something to drink. چیزی برای نوشیدن میخواهم.
I'd like something to eat. چیزی برای خوردن میخواهم.
I'd like a shave. میخواهم صورتم را اصلاح کنم.
I'd like a shampoo and set. شامپو و خشک کردن میخواهم.
I need them before friday. من آنها را قبل از جمعه میخواهم.
I'd like a double bed room. من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
i beg your pardon U پوزش میخواهم معذرت می خواهم
I'd like to hire a car. من میخواهم یک اتومبیل اجاره کنم.
I'd like some small change. من قدری پول خرد میخواهم.
I will be staying a few days U من میخواهم چند روزی بمانم.
coffees U قهوه
coffee berry U بن قهوه
coffee قهوه
Brown قهوه ای
coffeebean U بن قهوه
I want these clothes ironed. من میخواهم این لباس ها اتو شود.
I want these clothes washed. من میخواهم این لباس ها شسته شود.
I'd like a shampoo for dry hair. من یک شامپو برای موهای خشک میخواهم.
I'd like to change some 1000 euro. میخواهم ۱۰۰۰ یورو را تبدیل کنم.
I'd like a shampoo for normal hair. من یک شامپو برای موهای معمولی میخواهم.
I'd like a shampoo for greasy hair. من یک شامپو برای موهای چرب میخواهم.
I want these clothes cleaned. من میخواهم این لباس ها تمیز شود.
coffeehouse U قهوه خانه
coffeepot U قهوه جوش
percolators U قهوه جوش
coffee roaster U قهوه بوده
mocha U قهوه مکا
tea house U قهوه خانه
tea tray U سینی قهوه
coffee and milk U شیر قهوه
coffeebean U حبه قهوه
coffeebean U دانه قهوه
coffee tree U درخت قهوه
percolator U قهوه جوش
black coffee U قهوه سیاه
iced coffee U قهوه سرد
white coffee U قهوه با شیر
coffee U درخت قهوه
coffees U درخت قهوه
black coffee U قهوه تلخ
black coffee U قهوه بی شیر
coffee berry U دانه قهوه
coffee grounds U تفاله قهوه
coffee house U قهوه خانه
coffee shop U قهوه خانه
coffee and milk U قهوه و شیر
coffee pots U کتری قهوه
teahouse U قهوه خانه
coffeepot U قهوه ریز
coffee pots U قوری قهوه
coffee pots U قهوه جوش
coffee pots U قهوه ساز
coffee mills U قهوه خرد کن
I'd like to reserve a table for 5. میخواهم برای 5 نفر یک میز رزرو کنم.
I want to leave the car in the railway station U من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
decaffeined coffee U قهوه بدون کافئین
umber قهوه ای مایل به زرد
coffee roaster U اسباب بودادن قهوه
suntan U قهوه مایل بسرخ
dark brown U رنگ قهوه ای تیره
black coffee U قهوه بدون شیر
tea shop U نهارخوری قهوه خانه
suntans U قهوه مایل بسرخ
sepia رنگ قرمز قهوه ای
to pulp coffee beans U دانههای قهوه را مغز کن
durian U درخت قهوه سودانی
Sienna <adj.> <noun> U رنگ قهوه ای سوخته
tea shops U نهارخوری قهوه خانه
cups U حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
cup U حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
cupped U حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
Tan <adj.> <noun> U رنگی میان قهوه ای و کرم
kolanut U مغز تلخ قهوه سودانی
ocher <adj.> <noun> U رنگی میان قهوه ای و زرد
Rosewood U رنگی میان بنفش و قهوه ای
rust U رنگ قرمز مایل به قهوه ای
To color a room brown. U اتاقی را رنگ قهوه ای زدن
brownstone U [ماسه سنگ قهوه ای رنگ]
Without wishing to belittle [disparage] [denigrate] the importance of this issue, I would like to ... U بدون اینکه اهمیت این موضوع را پایین بیاورم من میخواهم ...
give someone an inch and they will take a mile <idiom> U اگربه مرده روبدی میگه کفن پولک دوزی میخواهم
graciously U لطفا"
prithee U لطفا
patronizingly U لطفا
coffee mills U دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
The coffee is piping hot. U این قهوه خیلی داغ است
A strong (weak)coffee (tea,etc. ) U قهوه ( چای وغیره ) پررنگ (کم رنگ )
espresso U نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
kola U مغز قهوه سودانی درخت کولا
estaminet U قهوه خانهای که سیگارکشیدن درانجا ازاداست
This tie tones in with a brown jacket(coat). U این کروات با کت قهوه ای جور می آید
cybercafe U نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
espressos U نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
Tickets, please. لطفا بلیت.
vouchsafed U لطفا حاضرشدن
vouchsafes U لطفا حاضرشدن
With milk, please. لطفا با شیر.
vouchsafing U لطفا حاضرشدن
deign U لطفا پذیرفتن
vouchsafe U لطفا حاضرشدن
Please stand up ! U لطفا" بایستید !
deigned U لطفا پذیرفتن
deigning U لطفا پذیرفتن
deigns U لطفا پذیرفتن
Your passport, please. لطفا گذرنامتان.
pulper U اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
irish coffee U قهوه داغ شیرین با ویسکی ایرلندی و کرم
pleases U سرگرم کردن لطفا
kindly U لطفا از روی مرحمت
please U سرگرم کردن لطفا
Something light, please. لطفا یک چیز سبک.
No milk, please. لطفا بدون شیر.
Some sugar, please. لطفا مقداری شکر.
Stand back, please ! U لطفا"عقب با یستید
The bill, please. لطفا صورت حساب.
Please make yourself comfortable. U لطفا" راحت باشید
PLease let me know(notiffy me). U لطفا" به من خبر بدهید
Full tank, please. لطفا باک را پر کنید.
Please check the ... لطفا ... را کنترل کنید.
Please fetch the book. U لطفا"بروکتاب رابیاور
Please check the water. لطفا آب را کنترل کنید.
Please let me know. U لطفا"به من اطلاع دهید
Recent search history Forum search
1strong
1لطفا بیاین دنبالمون
1من میخواهم بگویم پایت را خم نکن
1What is the meaning of shahneh (شحنه یا داروغه) in farsi ?
1confinement factor
1A donkey was lame so the man leading him was mocked for not using him,so he rode the donkey and was told he was cruel for riding a lame donkey.
2لطفا دخل و خرجت را عاقلانه ومنطقی کنترل و از مخارج غیر ضروری پرهیز کن
2لطفا دخل و خرجت را عاقلانه ومنطقی کنترل و از مخارج غیر ضروری پرهیز کن
1با سلام معنی اصطلاح انگلیسی زیر را میخواهم? an early bird catches worm
1میخواهم برم میدان تکسیم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com